نمایش تهوع
نویسنده و کارگردان: مریم برزگر
بازیگران: شکیب شجره، بنیامین پیروانی، همایون حیدرزاده، ویدا قراگوزلو
زمان و مکان اجرا: مهر ۱۳۹۷، سالن شماره سه پردیس تئاتر شهرزاد

نقد نمایش تهوع
تهوع، نگاهی به بیرون و درون
تهوع (Nausea) رمانی فلسفی از ژان پل سارتر، نویسنده و فیلسوف اگزیستانسیالیست قرن بیستم است و یکی از مهمترین رمانهای تاثیرگذار اخیر به شمار میرود.
تهوع به کارگردانی مریم برزگر، از آن جهت پایدار به متن اصلی است که چند واقعه محوری داستان را از لحاظ خط داستانی رعایت میکند و همان سیر موقعیتها را که در رمان اتفاق میافتد برای ما یادآور میشود؛ و از آن جهت که فرمی کاملا متفاوت دارد و داستانگوی صرف نیست، برداشتی آزاد محسوب میشود. این فرم اجرایی میتواند تصوری را که خواننده برای تهوع در ذهن خود ساخته است به کل دگرگون کند. اجرایی مدرن و حتی پست مدرن که بدن و حرکت، میزانسن و موسیقی را به خدمتِ متنِ اجرا (و نه رمان) میگذارد.
آغاز نمایش، ما را به درستی با فضای کلی اثر آشنا میکند. حرکتهای بدنی آنتوان روکانتن (شخصیت اصلی) نشان از حالتهای ذهنی و درونی او دارد. روکانتن توسط ذهن خود و توجه دقیقتر و عمیقتر به ماهیتِ وجود، حالتی شبیه به تهوع در خود مییابد؛ حالتی که تنها یکبار نیست و در طول داستان به طور مستمر دچارش میشود. شکیب شجره بازیگر نقش روکانتن این حرکات را با ظرافت و دقتی قابل توجه به نمایش میگذارد. میتوان تک تک حالات درونی این شخصیت را در حرکات فیزیکی و بیرونی شکیب شجره مشاهده کرد و با آن تطبیق داد .
میزانسن به نحو متعادلی در حرکت است و از همه جای صحنه استفاده مناسبی میشود. کم بودن دیالوگها نسبت به حرکات بدن، از طرفی نقطه قوت است چرا که بدن و فرم در تئاتر مدرن جایگاهی بسیار ویژه و گاهی پراهمیتتر از متن یافته است. اما لطمهای که ممکن است وارد شود قابل فهم نبودن دیالوگها در مواجهه با موسیقی و یا بُردِ صوتی بازیگر است، که متاسفانه در قسمتهایی صدای بازیگران به درستی شنیده نمیشود و به مخاطب نمیرسد. البته دیالوگها خود خالی از ابهام نیستند و چه بسا اگر داستان را از قبل ندانیم، فهم آن در ابتدا برایمان سخت بنماید. اشیاء و انسانها جایگاه ویژهای در تهوع دارند. استفاده از اشیاء چوبی به عنوان عناصر اصلی، حالتی نزدیک به مینیمالیسم به صحنه داده است؛ چه بسا که کاربردیاند. ورود غیرمنتظرهی سه شخصیت دیگر که یک لحظهی ترس یا به خودآمدن را به دنبال دارد، میتواند بازتابی استعاری از آگاهی (به خودآمدن) روکانتن در رابطه با آن سنگ کوچک باشد. گزینش کتابهای کهنه و غیرقابل استفاده، جدا از کارکردشان در صحنههای به خصوص، میتواند تأییدیهای بر هجو کتاب و شخصیت دانشاندوز (با بازی همایون حیدرزاده) از سوی روکانتن باشد.
فرم و محتوا که از قدیمیترین مباحث در هنر بوده و هست به روشنی در آثار برزگر جلوه میکند. در هر دو نمایش ماراساد و تهوع، شاهد اهمیت وافر به حرکت بدنی و شبهرقص هستیم. نقش فلسفه و آمیزش آن با این فرم از نکات قابل توجهی است که به نظر میرسد همنشینی مناسبی در تئاتر به وجود آورده است.
تهوع در نهایتِ سادگی و کمگویی، ما را به تفکر عمیق پیرامون جهان و هستیِ وجودیمان سوق میدهد؛ نزدیک به همان کاری که رمان تهوع تا حدودی خواستار آن است.
تهوع و داستانش، از نمونههایی است که تا ابد دغدغهی بشر خواهد ماند؛ و انسان را از آن گریزی نیست. اجرای چنین داستانی هم نمیتواند به سادگی از یاد برود. میتوان هر لحظهی روکانتن را در زندگی خود به شکلی دیگر یافت. بازنمایی و برداشت از تهوع به این شیوه، تلنگری برای متفاوت و از نو فکر کردن درباره هستی و بشریت است.
نویسنده: سارا ادنانی
در صورت استفاده از این مطلب در سایت ها، وبلاگ ها، نشریات، شبکه های اجتماعی و… لطفا عبارت «منبع: سایت نقد روز» ذکر شود.
دیدگاهی بنویسید.